وبلاگ رسمی محمد ترکاشوند
زکات علم نشر آن است
درباره وبلاگ


سال جهاد اقتصادی گرامی باد
نويسندگان

سينماي سلطه

 

نويسنده: قاسم برزگر

 يادداشتي کوتاه بر چند دوره فيلمسازي هاليوود
سينماي هاليوود يا به قول منتقدان و سينمادان ها صنعت سينماي هاليوود از همان ابتداي پيدايشش به عنوان ابزاري در جهت پيشبرد اهداف سياسي خرد و کلان دولتمردان آمريکايي و البته صهيونيست ها بوده است. کيست که نداند هشتاد درصد تهيه کنندگان هاليوودي را يهوديان تشکيل مي دهند. دوستي دارم که سال هاست در اين سينما به عنوان هاي مختلف مشغول به فعاليت است. همين چند وقت پيش که با هم تلفني صحبت مي کرديم بحث اساسي ميانمان درگرفت که اصولا اين سينما به صورت دهه به دهه اهدافش را پيش مي برد. مي گفت سياست هاي اينجا دهه به دهه از طرف آنهايي که بايد تهيه و تدوين مي شود و در موقع خودش به آن تزريق مي گردد تا اهداف از پيش تعيين شده آن پي گيري شود.
اگر واقع بين باشيد و با يک بررسي بدون حب و بغض و تحقيقي سرسري به راحتي مي توانيد اين مسئله را پيدا کنيد. بحث کلي ما هم در اين نوشته همين است.
ما اين سمينار را به سه دوران کاري کلي تقسيم کرده ايم و براي هر دوره اش نمونه هايي آورده ايم تا اين واقعيت برايتان مشخص تر و ملموس تر بشود. در نهايت قضاوت و پي گيري بيشتر در اين مورد به عهده خودتان است و اينکه اصلا چقدر مشتاق پي گيري چنين مسائلي هستند.
دوران پيش از دهه نود
دوران جنگ سرد و و آغاز نبرد فرهنگي آمريکا و بلوک شرق بخصوص شوروي.
دشمن در بيشتر فيلم هاي اين دهه بالاخره يک جورهايي به شوروي ربط پيدا مي کرد. موج فيلم هاي اکشن و تاريخ مصرف دار هاليوود هم درست از همين دوران بود که شکل گرفت. يکه بزن هاي بزن بهادري که يک تنه براي نجات يک ملت بلند مي شدند و همه دشمنان را از بين مي بردند. بازيگراني مثل سيلوستراستالونه، آرنولد و وان دام از مشهورترين ستاره هايي بودند که در اين دوران به آسمان هاليوود رفتند و کلي براي اين سينما پولسازي کردند.
دهه نود
مسلما اين دهه، دهه پرداختن به تروريسم بود. سينماي هاليوود در اين دهه روي مفهوم تروريسم کارکرد و البته بيشتر تروريست ها را عرب نشان داد. به اواسط اين دهه که مي رسيم ترويست هاي عرب بطور مشخص جاي خودشان را به تروريست هاي مسلمان دادند. فيلم «دروغ هاي حقيقي» يکي از مطرح ترين فيلم هاي اين دهه با بازيگري آرنولد است که به همين مساله ترويست اسلامي مي پردازد. هاليوود دهه نود شمشير را براي مسلمانان از روبست و عملا طرح قرار دادن مسيحيت در برابر اسلام را در دستور کار خود قرار داد. البته در اين دهه نگاهي هم به ايران داشت. فيلم تحقير آميز «بدون دخترم هرگز» در همين دوران ساخته شد که البته در همان روزها هم اصلا مورد توجه قرار نگرفت.
سال 2000 به بعد
سياست هاليوود عملا وارد فاز جديدي از فعاليت خودش شده. دستور کار جديد سواي ادامه نظريه تروريسم اسلامي، ضديت با تمدن هاي کهن و قوميت ستيزي است. سياستي که تا امروز صداي خيلي ها را درآورده و آمريکا با هر کشوري که مشکل پيدا مي کند نوک پيکانش به سمت قوميت هاي آن نشانه مي رود. يکي از همين نوع فيلم ها که به تازگي به نمايش درآمده «بورا» است. مصداقي بارز براي تمسخر کشورها و قوميت ستيزي.
داستان يک خبرنگار که از قزاقستان به آمريکا مي رود و هجويه اي را بوجود مي آورد که مردم اين کشور را آدم هايي به دور از تمدن و نمادهاي جديد مدرنيته نشان مي دهد. نقطه اوج اين اهانت ها زماني است که بورات (خبر نگار قزاق) به يک ستاره تلويزيوني آمريکايي به نام پاملاآندرسون دل مي بندد و جستجوي خودش را براي رسيدن به آن شروع مي کند.
«اسکندر» هم يکي ديگر از همين فيلم هاست. نمونه ديگري از تحقير تمدن و ضديت با تمدن مشرق زمين و همين طور ايران اليوراستون در اين فيلم تاريخ را آنگونه که خودش دوست داشته و به او ديکته شده براي بيننده اش روايت مي کند. شايد نقطه اوج اين بلاهت را در اشاره اسکندر به سربازان هخامشي مي شود به خوبي مشاهده کرد: «آنها براي شاه خود مي جنگند، نه براي وطن خود». ديالوگي کاملا متعارض با شخصيت و بينش ايراني ها. جالب تر اينکه آقاي استون سرداري به نام آريوبرزن که تنها با هزار نفر براي مدتي سپاه عظيم اسکندر را متوقف کرده بود را کلا از جريان فيلم حذف کرده است. خب اين هم يک جور روايت تاريخي است ديگر. اوج اين رفتار خصمانه با تمدن ها را احتمالا مي شود فيلم 300 دانست. فيلمي که خشم همه ايرانيان را برانگيخت و نمونه بارزي از جهت گيري عليه تمدن هاي کهن و با شکوه تاريخ بود. انيميشن فيلمي که در آن ايرانيان بيشتر به صورت اعراب و اقوام عقب افتاده با هيکل هايي غول مانند نمايش داده شده بودند. نقطه اوج اهانت اين فيلم را هم مي شود به ديالوگ غضبناک شخصيت خشايار شاه که بيشتر معقول است از دهان يک بيمار رواني خارج شود، اختصاص داد: «تمام اسناد تاريخي يونان بايد سوزانده شود، چشمان تمام مورخان و فيلسوفان يوناني بايد در آورده شود و زبانشان هم بايد بريده شود.» مي بينيد که.
از اين دست نمونه ها زياد است. اين قدر که گاهي اشک آدم را در مي آورد اين چند نمونه را برايتان آورديم تا خودتان به دنبال باقي ماجرا برويد. ماهيت اصلي سينماي هاليوود که الحق بايد نام آن را سينماي سلطه گذاشت.
منبع: ويژه نامه رنگ جواني

یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:, :: 11:9 :: نويسنده : محمد ترکاشوند

 

ایام مقدس 

اگرچه اجزاء زمان همانند یکدیگرند، خداوند متعال برخی امور یکسان را از طریق اعطای حرمت و قداست افزونتری به آنها، از ویژگی خاصی برخوردار ساخته که دیگر امور از این خصوصیت‏بی‏بهره‏اند، امتیاز دادن به پاره‏ای از ماهها به لحاظ برخورداری این ایام از حرمتی بیشتر، از آن جهت است که خداوند متعال حرمت را در این اوقات سخت‏تر و ناخوشایندتر از هتک حرمت در سایر ماهها مقدر فرموده که عصیان در برابر حق و ارتکاب گناه در چنین ایامی مجازاتی شدیدتر در پی داشته و اعمال حسنه در آنها پاداشی دو چندان را برای صاحبش به ارمغان می‏آورد، برخی مؤمنان و وارستگان به درک و حرمت نهادن چنین اوقاتی شائقند و سعی بر آن دارند که از طریق ذکر، عبادت و دعا این مقطع از زمان را احیا کرده و در واقع یک تمایل درونی برای برخورداری از فضائل چنین لحظاتی گرانبها را در خود احساس می‏نمایند و به شکوفایی آن مبادرت می‏ورزند، وقتی خداوند متعال خواستار آن است که با بنده خود از در دوستی و عاطفه درآید او را در اوقات و فرصت های پرفضیلت‏با اعمالی برتر، والا و شایسته مشغول می‏نماید.
بنابراین آن که آهنگ دریافت مهر الهی را در اعماق قلب خویش می‏پروراند ضرورت دارد تمام توان خویش را به کار گیرد تا در چنین اوقات فروزانی در غفلت‏به سر نبرد چرا که چنان اوقات شریفی موسم خیرات و سوداگری‏هایی است که منافع فراوانی را برای او به دنبال می‏آورد، در غیر این صورت از پیروزی و رستگاری محروم می‏ماند و از قافله پرهیزگاران فاصله می‏گیرد . 

                                                   

رشته رحمت

هفتمین ماه از سال هجری قمری رجب نام دارد که نباید فضیلت آن را به بوته فراموشی سپرد زیرا در میان ماههای دوازده‏گانه تنها و بدون ائتلاف با ماههای دیگر از حرمت و قداست‏برخوردار می‏باشد، در واقع چهار ماه در قرآن کریم با تعبیر «حرم‏» (1) یعنی برخوردار از حرمت‏یاد شده است که یکی از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام می‏باشد . رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده‏اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت‏به پایه آن نمی‏رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور می‏گردد .» (2) 
امام هفتم (علیه السّلام) فرموده‏اند: رجب نام نهری است در بهشت که از شیر، سفیدتر و از عسل، شیرین‏تر است; هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بیاشامد . (3) از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: رجب ماه استغفار امت من است، پس در این ماه طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب را «اصب‏» می‏گویند زیرا که رحمت‏خداوند در این ماه بر امت من بسیار ریخته می‏شود پس بسیار بگوئید استغفر الله و اسئله التوبة (4) . 
اعراب وقتی که دریاها مواج می‏شد، رودها جاری می‏گردید و درختان رشد و نمو می‏کرد می‏گفتند موسم رجب است و آن را تعظیم می‏نمودند و طی آن از جنگ و خونریزی اجتناب می‏نمودند و «رجبته ترجیبا» به معنای بزرگداشت می‏باشد و این ماه را به «مضر» اضافه می‏کردند و می‏گفتند: «رجب مضر» زیرا قبیله «مضر» بیش از سایر قبایل به این ماه حرمت می‏نهادند . (5) در روایات منقول از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اهل بیت (علیهم السّلام) نام هایی برای «رجب‏» ذکر شده است از جمله آنها «رجب الفرد الاصب‏» می‏باشد، زیرا در این ماه رحمت الهی همچون بارانی که از آسمان می‏آید بر بندگانش فرو می‏ریزد، به این ماه «اصم‏» هم گفته‏اند زیرا از نظر فضیلت کمتر ماهی به آن می‏رسد و حتی در زمان جاهلیت مورد تعظیم و احترام اعراب بوده و حرمت آن را نگه می‏داشته‏اند . رجب به «شهر الاستغفار» هم معروف است زیرا در این زمان عباد خداوند با طلب آمرزش و مغفرت از سیئات فاصله می‏گیرند و به رحمت الهی نزدیک می‏شوند و در واقع در این جویبار روح و روان خویش را از هرگونه آلودگی منزه ساخته و رذائل و خباثت‏ها را از قلب خود می‏زدایند، در برخی منابع روایی این ماه را «شهر امیرالمؤمنین (علیه السّلام)» نامیده‏اند یعنی ماه ولایت زیرا در سیزدهم رجب ولادت آن امام متقین و پیشوای پرهیزگاران روی داده است همچنان که شعبان را ماه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و رمضان را ماه خدا گفته‏اند، رجب را «حبل الهی‏» نیز نامیده‏اند، زیرا ریسمان رحمت الهی و لطف ربوبی برای بندگان از عالم ملکوت آویخته می‏شود تا هر کس بخواهد توسط آن به مقام قرب راهی یابد، (6) از خاتم رسولان روایت‏شده است: خداوند را در آسمان هفتم فرشته‏ای به نام «داعی‏» است، هرگاه ماه رجب فرا برسد در تمامی لیالی آن از آغاز تا بامداد این ملک چنین ندا می‏دهد: ذاکران، مطیعان، مستغفران، توبه جویان، مژده، مژده، بشارت، بشارت، من مانوس با کسی هستم که با من همنشین شود و مطیع کسی هستم که از من پیروی کند، بخشنده آنم که از من طلب بخشش کند، ماه من است و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است، هر کس مرا در این ماه بخواند او را اجابت می‏کنم و هر فردی که از من چیزی بخواهد خواسته‏اش را برآورده می‏نمایم، هر کس از من راه بخواهد، هدایتش می‏نمایم، این ماه را رشته پیوند میان خود و بندگانم قرار داده‏ام، هر که بدان دست‏یازد، به من رسد . (7) 

اوقات مراقبت

ماه رجب حاوی ارزشهایی معنوی و فواید ملکوتی است که متاسفانه به تدریج‏سنت‏حسنه توجه به قداست ایام سال در نزد مردم کم می‏شود و رو به تحلیل می‏رود، در گذشته در زندگی مردم و بخصوص اهل ایمان و تقوا این آداب روحانی جاری و ساری بود و کودکان و فرزندان با انس نسبت‏به چنین مواقعی تربیت می‏شدند و طراوت و عطر اذکار و عبادات و مراسم معنوی ماه رجب با رگ و پوست‏خانواده‏ها عجین می‏گشت، اصولا این که دارد ماه رجب فرا می‏رسد مشخص بود، گویی به استقبال آن می‏رفتند و برای چنین موسمی لحظه شماری می‏کردند، برای رؤیت ماه در شب اول می‏کوشیدند و اهل محل با شادمانی ضمن احوالپرسی عادی تاکید می‏کردند ماه رجب آمد، اعمالش را بجا آورید . در واقع ماه رجب و شعبان مقدمات و پیش درآمدهای ماه مبارک رمضان هستند . استاد شهید آیة الله مرتضی مطهری ذیل تفسیر سوره ملک می‏گوید: «ما که بچه بودیم در منزل خود ما - من از هفت و هشت‏سالگی کاملا یادم است - اصلا این که ماه رجب دارد می‏آید مشخص بود، می‏گفتند یک هفته به ماه رجب مانده . . . سه روز مانده، امشب احتمالا اول ماه رجب است‏برویم برای استهلال در مسجد که جمع می‏شدند همه صحبت‏ها از آمدن ماه رجب بود . . . من از بچگی این را می‏دیدم، مرحوم ابوی ما و مرحوم والده ما غیر از اول و آخر ماه رجب و غیر از ایام البیض، نج‏شنبه‏ها و جمعه‏ها روزه بودند و بلکه مرحوم ابوی ما در بعضی از سال‏ها دو ماه رجب و شعبان را پیوسته روزه می‏گرفتند و به ماه مبارک رمضان متصل می‏کردند . . . اصلا این ماه، ماه استغفار و توبه وعبادت است . . .» (8) 
پوینده طریق بندگی و سالک راه ملکوت و رهسپار وادی معرفت و چشم انتظار بهار طاعت و مشتاق دعا و مناجات و مسئلت که شیر روز و زاهدی در دل ظلمت است و با اقلیم توحید آشنایی دارد و از جام محبت و دلدادگی جرعه هایی جانبخش نوشیده و طالب قرب، کرامت، تعالی و فضیلت می‏باشد گاه رسیدن پربرکت‏سال همچون رجب، شعبان و رمضان همچون انسان هایی تشنه و مشتاق در انتظار گمشده آشنای خود در این مواقع بسر می‏برد تا از آب گوارا و نوشین حیات و معنویت‏سیراب شده و روح و روان خود را جانی نوین و طیب و طاهر ببخشد و با نظافت‏خانه دل و آراستن درون، خود را برای میهمانی خدا و درک لیلة‏القدر ماه مبارک مهیا کند . آنان که در وادی مراقبه و شهود در محضر خدای متعال گام برمی‏دارند چه خوب قدر چنین ایامی را می‏دانند و بسیار سخت‏تر و هوشیارتر و جدی‏تر از دنیاطلبان که به دنبال آن هستند تا مبادا سودی فانی و متاعی ارزانی از این نشئه از دستشان بیرون رود، مراقبند تا نکند نفعی باقی و تجارتی راقی برای آخرت، از کفشان ربوده گردد که زیان و نقصان را در این می‏بینند از این روست که حضرت امام خمینی در چنین مناسبت هایی عنایت افزونتری به خلوت و انس با خدای بی‏همتا و دوری از اغیار و کثرت این دیار نشان می‏دادند . 
بر کسی که می‏خواهد به تصفیه درون بپردازد لازم است که برای دستیابی به خرسندی خداوند تمامی توش و توان خود را به کار گیرد و برای خالص نمودن اعمال و احوال خویش و مصون نگه داشتن آنها از هر گزندی، در ایام ماه رجب مبادرت ورزد که اگر بنده‏ای به اندک عملی به این شیوه و با این خصوصیات توفیق یابد او را کفایت می‏کند زیرا پاداشی که پروردگار برای عمل ناب و عاری از آلودگی خودخواهی و شرک و نفاق، در نظر گرفته از حساب و شماره بیرون است . 

عروج معنوی 

نماز راستین و نیز باطن این عبادت به روح آدمی صعود می‏دهد چنانچه در منابع روایی نماز معراج مؤمن معرفی شده است اما بجا آوردن این فریضه در ماه رجب ترقی معنوی آدمی را مضاعف می‏سازد و موجب می‏شود که او با موفقیت افزون‏تری از نردبان آسمان بالا رود و با عرشیان و قدسیان مانوس گردد، رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کس در ماه رجب شصت رکعت نماز به جای آورد، هر شب دو رکعت و در هر رکعت‏یک بار حمد و سه بار قل یا ایها الکافرون و یک بار قل هو الله احد را بخواند و پس از سلام دستها را بالا ببرد و دعایی را که سفارش شده زمزمه کند . (9) پس از اقامه این نمازها سزاوار است که تا وقت فرارسیدن نماز شب به اموری بپردازد که با حال روحی او انطباق داشته باشد و آن گاه نماز شب به جای آورد و پس از رکعت هشتم به سجده رود و در این حال دعایی را که در کتاب اقبال الاعمال به نقل از امام معصوم (علیه السّلام) آمده بخواند و از مضامین آن غافل نماند و پس از نماز وتر نیز دعایی را که در ماخذ یاد شده درج شده زمزمه کند . (10) 
سید بن طاووس در کتاب معروف خود، اقبال الاعمال، از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده که آن حضرت فرموده‏اند هر که در ماه رجب یک روز روزه بدارد و چهار رکعت نماز گزارد و دررکعت اول صد مرتبه آیة‏الکرسی و در رکعت دوم دویست مرتبه قل هو الله احد، مرگش فرا نخواهد رسید تا آن که جای خود را در بهشت مشاهده کند و یا برایش این جایگاه رفیع را ببینند . (11) 

تمرین تزکیه 

فضیلت‏ها و ثواب هایی که برای روزه داری در ماه رجب ذکر شده آنقدر زیاد و قابل عنایت می‏باشد که غفلت از آن با خسرانی مبین توام است، ابن بابویه (شیخ صدوق) به سند معتبر از سالم روایت کرده که گفت: به محضر امام صادق (علیه السّلام) مشرف شدم در حالی که چند روز به اواخر ماه رجب مانده بود، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمودند: آیا در این ماه روزه گرفته‏ای؟ عرض کردم: نه، فرمودند آنقدر ثواب را از دست داده‏ای که اندازه‏اش را جز خداوند نمی‏داند همانا این ماهی است که خداوند آن را بر ایام دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و برای روزه داران آن کرامتش را واجب گردانیده است، عرض کردم: یابن رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اگر در اوقات باقی مانده روزه بدارم آیا به برخی از ثواب‏های روزه داران می‏رسم؟ فرمودند: ای سالم، هر کس یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد خداوند او را از شدت سکرات مرگ، هراس بعد از موت و از عذاب قبر مصون گرداند، و کسی که دو روز آخر رجب را صائم باشد بر صراط به سهولت عبور کند و آن فردی که سه روز از آخر این ماه را روزه بدارد از وحشت روز قیامت و از هول و هراس آن روز ایمن گردد و مجوز بیزاری از آتش دوزخ را به وی بدهند . (12) حضرت امام کاظم (علیه السّلام) فرموده‏اند: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد آتش جهنم از او فاصله می‏گیرد و هر کس سه روز آن را روزه بگیرد بهشت‏بر او واجب می‏شود . (13) و در روایتی دیگر از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده که هر کس تمامی روزهای رجب را روزه بدارد سروش آسمانی چنین مژده‏اش می‏دهد: بنده خدا گذشته هایت همه بخشوده شد، اینک کار خویش را از نو شروع کن . . . در فرازی از این روایت آمده است که از آن حضرت پرسیدند اگر کسی به هر عذر پذیرفته‏ای نتواند آن را روزه دارد از چه راهی می‏تواند به چنین پاداشی دست‏یابد؟ فرمود: اگر به جای هر روزه نانی صدقه دهد به همین پاداش بلکه بیش از آن خواهد رسید، ثوابی که اگر همه آسمانیان و اهل زمین برای اندازه‏گیری آن اجتماع کنند حتی یک دهم آن را نمی‏توانند احصی کنند . (14) 
متفکر شهید آیة الله مطهری خاطر نشان نموده است: یادم است در ماه مبارک رجب در سال 1321 ه . ش - که تابستان بود و به اصفهان رفته بودیم - می‏رفتیم به درس آقای حاج آقا رحیم ارباب . . . که از بزرگان هستند من این ذکر را اول بار از این مرد شنیدم (ذکری که در سطور بالا آن را درج کردیم)، می‏دیدم که خیلی کند صحبت می‏کند و ا ذکار را بالخصوص خیلی با تانی و حضور قلب می‏گوید . . . می‏دیدم این مرد مرتب اینها را می‏گفت، چون پیرمرد بود و نمی‏توانست روزه بگیرد آن را با این (ذکر) جبران می‏کرد و باز یادم نمی‏رود که در همان سال‏ها روز بیست و پنجم رجب بود . . . ما در مدرسه نیماورد اصفهان بودیم، بعد از ظهر بود، خوابیده بودیم، از خواب که بیدار شدیم یک وقت صدای مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی (15) را شنیدم، ما در آن مدرسه غریبه بودیم، به عنوان تابستان رفته بودیم ولی طلبه‏های آن مدرسه به دفعات از ایشان خواهش کرده بودند، آمده بود برای طلبه‏ها موعظه می‏کرد و بعد هم ذکر مصیبت، حدیث دارد که در قیامت فریاد می‏کشند: «این الرجبیون‏» رجبیون کجایند! این مرد با همان آهنگی که داشت و با آن حال و روحی که داشت این تعبیر را به کار برد: آن وقتی که بگویند: این الرجبیون و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم در ماه رجب هیچ چیز نداشته باشیم و اصلا جزء رجبیون شمرده نشویم، چه خواهیم کرد؟ غرض این است: این ماه، ماه استغفار و عبادت و روزه است و این سنت‏ها در میان ما به کلی دارد فراموش می‏شود، ماه رجب می‏آید بزرگهایمان [متوجه نمی‏شوند] تا چه رسد به بچه‏ها کم کم اگر به بچه‏ها بگوئیم ماههای قمری را از محرم تا ذی الحجه بشمار نمی‏توانند، اصلا فراموش می‏کنند که چنین ماههایی هم وجود داشتها است، ولی به هر حال تکلیف هرگز از ما ساقط نمی‏شود . (16) 
از اعمال مهم و ارزشمند ماه رجب خواندن اذکار و ادعیه‏ای است که از سوی معصومین روایت گردیده است . به پیروی از امام سجاد (علیه السّلام) در همه این ماه در سجده‏ها خواندن دعای: عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک تاکید شده است و نیز هر صبح و شام پس از هر نماز خواندن دعای: یا من ارجوه لکل خیر . . . توصیه گردیده است فضیلت زیارت خانه خدا و زیارت قبور اهل بیت (علیهم السّلام) خصوصا زیارت حضرت امام‏رضا (علیه السّلام) در ماه رجب بسیار زیاد است . (17) شیخ مفید گفته است: عمره رجبیه فضیلت‏بسیاری دارد و در فضائل آن روایات فراوان وارد شده است، امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: عمره بر مردم واجب است مثل حج و افضل عمره، عمره رجب است . (18) هم چنین خواندن زیارت امام حسین (علیه السّلام) در آغاز و میان این ماه توصیه شده است (19) در چند روایت نیز بیان شده که زیارت امام رضا (علیه السّلام) در ماه رجب می‏باشد . 
دعای رجبیه از جمله ادعیه کوتاه و مختصر، اما عمیق و پرمعناست که از ناحیه مقدسه امام مهدی (عج) صادر شده است امام عصر در آغاز توقیع شریف خطاب به ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید - نایب خاص آن حضرت - دستور فرمودند که شیعه در هر روز از ایام ماه رجب این دعا را بخواند . (20) زیارت رجبیه نیز از ناحیه مقدسه حضرت حجة بن حسن عسکری صادر شده و شیخ طوسی از ابوالقاسم حسین بن روح - نایب خاص حضرت مهدی (عج) - روایت کرده که فرمود زیارت کن در مشهد هر امامی که باشی آن پیشوا را در ماه رجب به این زیارت . (21) 

 

 



ادامه مطلب ...
فلسفه جهاد اقتصادي، استعلاي فكري و فرهنگي
جهاد اقتصادي دو وجه متفاوت دارد؛ زيرا عنوان جهادي بودن، ناظر به درون و بيرون و نيز بسيج همه امكانات براي رشد اقتصادي و شكوفايي و توسعه آن از سويي و مقابله و مقاومت در برابر دشمن در اين عرصه و دست يابي به استقلال اقتصادي و خودكفايي و بلكه تسلط و چيرگي بر دشمنان از سوي ديگر است. لذا جهاد اقتصادي مي بايست در دو شكل خودنمايي كند تا مفهوم آن در عرصه وجود، تحقق يابد. 
آنچه در اين مطلب مورد توجه و تاكيد قرار گرفته وجه جهادي بودن نسبت به دشمنان و تسلط و استعلا بر نظام فكري و فرهنگي آن و تغيير رويكردهاي جوامع دشمن است. 
جنبه جهادي بودن اين حركت اقتصادي درايران اسلامي به عنوان ام القراي عصر كنوني جهان اسلام، مقتضي اين معناست كه اسلام مي خواهد سبك زندگي نويني را براي جهان ترسيم و تصوير كند و با عينيت بخشيدن به آن، جوامع ديگر بشري را به سوي اين الگو سوق دهد. 
اين درحالي است كه دشمنان بويژه استكبار جهاني به سركردگي آمريكا در اين انديشه است كه سبك زندگي غربي را به عنوان سبك جهاني به جهانيان معرفي كند و نظام فكري و فرهنگي موافق با طبيعت ابتدايي و جاهلي بشر را به عنوان نظام كامل و تمام انساني و پايان تاريخ معرفي نمايد. بنابراين، سبك اسلامي در برابر سبك زندگي ماديگرايانه آمريكايي قرار دارد و مي بايست ضمن شكستن اين سد از طريق تسلط فرهنگي و فكري، الگوي برتر و نمونه را ارايه دهد. اينجاست كه فلسفه جهاد اقتصادي خود را نشان مي دهد و انگيزه عنوان فوق به خوبي نمايان مي گردد. 

اقتصاد، ابزار و سرمايه اي بي نظير در خدمت انسانيت

اقتصاد از نظر اسلام و آموزه هاي قرآني از آن رو ارزشمند است كه سرمايه اي در اختيار بشريت قرار مي دهد. افزون بر اينكه هر حركت اقتصادي، نقش خلافت انساني از طريق تغيير و تصرف و تسخير، خودنمايي مي كند و يكي از ماموريت هاي بشر يعني آباداني زمين (هود، آيه 61) تحقق مي يابد، همچنين حركت اقتصادي به انسان كمك مي كند تا امكانات بيشتر و بهتري را در اختيار بگيرد و در مسير شدن هاي كمالي و رشد و بالندگي انسان از آن بهره مند شود. 
برهمين اساس خداوند در آياتي از جمله 201 و 202 سوره بقره و نيز 32 سوره نساء و آيه 2 مائده و آيات ديگر، به مسئله اقتصاد و تاثيرات آن توجه مي دهد و خواهان بهره مندي از ثروت و امكانات زمين به عنوان سرمايه تحولات انساني اشاره مي كند. آيات قرآني بر جست وجو و بهره مندي بشر از فضل الهي و امكانات و ثروت هاي زميني تاكيد كرده كه به خوبي نقش اقتصاد در زندگي بشر را تبيين مي كند. (اسراء آيه 12؛ قصص، آيه 73؛ روم، آيه 46 و آيات ديگر) 
خداوند در آياتي از جمله 77 سوره قصص به صراحت فلسفه و هدف از اقتصاد را بهره مندي در جهت معنويت و كمالات بشري معرفي كرده و بر لزوم وسيله قرار گرفتن ابزار اقتصادي براي تحصيل امور معنوي و آخرتي تاكيد مي كند. در نگاه اقتصادي اسلام، اقتصاد و دنيا و ماديات، امكاني منحصر به فرد و فرصتي استثنايي براي بشر است كه تنها در اينجا و با ابزارهاي مادي است كه او مي تواند خود را به كمال شايسته و بايسته برساند. 
بنابراين، از نظر اسلام نه تنها ميان ماديات و معنويت و دنيا و آخرت مي توان به سادگي جمع كرد، بلكه نقش ابزار انحصاري ماديات و دنيا را نمي توان در بالندگي و كمال يابي بشر ناديده گرفت. از اين رو نگرش مومنان به زندگي دنيا و زندگي آخرت، نگاه جمع گرايانه اي است و تلاش مومنان و جامعه ايماني اين است كه به بهترين شكل از فرصت دنيا و ثروت و امكانات مادي آن براي تعالي و تكامل خود و ديگران بهره گيرند. (بقره، آيه 201؛ نساء آيه 134؛ مائده، آيات 65 و 66؛ اعراف، آيات 156؛ نحل، آيات 30 و 97) 
البته اسلام بر اين نكته تأكيد مي كند كه دنيا تنها مزرعه آخرت است و نمي توان به دنيا و ماديات و ثروت و امكانات آن دلبسته شد و آن را اصل دانست، بلكه مي بايست آن را ابزاري براي آخرت و معنويت كمالي دانست و در هر حركت اقتصادي، به ارزش هاي والاي معنوي و اخروي اصالت بخشيد و ارزش داد. (توبه، آيه 24) 
با همه اين ها آن چه مي بايست به عنوان فلسفه و هدف هر عمل اقتصادي بدان توجه داشت، بهره مندي از اقتصاد براي اهداف والاي انساني و معنويت و آخرت است. 
از اين آيات و آيات ديگر قرآن به آساني مي توان دريافت كه اقتصاد و سرمايه و ثروت هاي مادي دنيا، نقش تعيين كننده و بسيار سازنده اي در معنويت و كمال يابي بشر دارد و نمي توان به اين نقش مهم و تأثير شگرف اقتصاد بي توجه بود. (توبه، آيه 75 و نيز صف، آيات 10 تا 12) 

فلسفه جهاد اقتصادي، تسخير ذهن و قلب بشر

چنان كه بيان شد، اقتصاد در فرآيند تحولات كمالي انسان يك ابزار و سرمايه بي بديل است؛ چرا كه فرصت دنيا فرصت استثنايي مي باشد و انسان در شرايط زيستي خود در دنيا مي تواند رباني گردد و خلافت الهي را به عهده بگيرد. 
از آن جايي كه قدرت اقتصادي و رشد و توسعه آن به معناي افزايش ثروت و سرمايه و امكانات بشر است، لازم است كه جهاد اقتصادي در راهبردهاي كلان امت اسلام ديده شود. اين جهاد داراي دو جنبه است كه يكي به معناي بسيج همه امكانات و ظرفيت ها براي تحقق شكوفايي و رشد اقتصادي جامعه است و ديگري به معناي مبارزه و مقابله با دشمنان و كافران در اين عرصه مي باشد. 
البته ناگفته نماند كه جهاد اقتصادي يك ضلع از اضلاع جهاد فراگير اسلام عليه كفر و دشمنان بشريت است. در اين بخش از جهاد فراگير نيز بايد هدف، دفع توطئه ها و تهديدهاي دشمن و تسلط بر آنان باشد. بنابراين اگر فلسفه جهاد را اين امر بدانيم بايد بپذيريم كه جهاد اقتصادي نيز بايد به اين قصد انجام پذيرد. از اين رو مي توان فلسفه و هدف و غايت جهاد اقتصادي را در بعد برون مرزي، تسلط بر دشمن به ويژه تسلط بر ذهن و قلب او بدانيم. 

فلسفه جهاد، تبيين و ترويج سبك زندگي اسلامي

به يك معنا، فلسفه جهاد، تبيين سبك زندگي اسلامي از يك سو و غلبه آن بر جوامع بشري از سوي ديگر است. از اين رو جهاد در اسلام به عنوان يك امر مقدس و انساني گرامي داشته و بر آن تأكيد شده است. 
دشمن تحت تسلط و ولايت شيطان براي خود سبك زندگي تعريف و تبيين كرده است. شاخص اصلي سبك زندگي شيطاني، مادي و غريزي و بدوي و جاهلي است. به اين معنا كه در اين سبك زندگي به طبيعت و غرايز انسان بها داده مي شود و اصالت لذت و دنيا بر اصالت فكر و ايمان و آخرت چيره مي شود. 
اين در حالي است كه در سبك زندگي اسلام، آنچه اصالت دارد، ايمان و خدايي شدن و رباني گشتن و آخرت جويي از طريق گذر از زندگي مادي و امكانات آن است. اين گونه است كه فطرت به جاي طبيعت و غريزه اصالت مي يابد و بر آن تأكيد مي شود. 
البته دانشمندان در تبيين مفهوم سبك زندگي گفته اند كه سبك زندگي، مشي كلي فرد و جامعه براي رسيدن به اهداف و غلبه بر مشكلات در زندگي روزمره است. اين بدان معناست كه سبك زندگي اسلامي خط مشي كلي فرد و جامعه را به هدف جايگزيني فطرت بر طبيعت و آخرت بر دنيا و معنويت بر ماده دنبال مي كند و ارزشي كه براي دسته نخست قايل است، ارزش ابزاري بودن است و هرگز بدان اصالت نمي دهد. اين در حالي است كه در سبك زندگي شيطاني، دسته نخست اصالت مي يابد و دسته دوم جايي در انديشه و برنامه و سياست و خط مشي ها و مانند آن ندارد. 
مباني نظري سبك زندگي اسلام را مي توان در اموري چون دربرگيرندگي اسلام نسبت به همه نيازهاي فردي و اجتماعي و نيز دنيوي و اخروي، انطباق آموزه هاي اسلام با فطرت انساني و نيز ضرورت پالايش دايمي عناصر فرهنگي يعني باورها و ارزش ها و هنجارها براساس اقتضائات با حفظ اصول و مباني اسلامي دانست. 
سبك زندگي اسلامي، تضمين كننده گذشته و حال و آينده فرد و جامعه و تعيين كننده سير تكاملي انسان و جامعه تا مقام متاله (رباني) شدن است. ترسيم سبك زندگي اسلامي به معناي ارايه نمونه عيني و ملموس و معاصر از آن با جهاد همه جانبه، وظيفه و مسئوليت همگاني امت و امام است تا شاهد و نمونه برتر به جهانيان عرضه شود و سبك هاي ديگر زندگي را تحت سلطه خويش درآورد. 
بر اين اساس، بر امت و امام است تا سبك زندگي اسلامي را در ابعاد مختلف برنامه ريزي كنند و محورهاي آن را در اموري چون خانواده محوري، همسايه محوري، همكاري و تعامل، روابط و معاشرت اسلامي، احساس مسئوليت واهتمام به امور جمعي، ترويج فرهنگ قناعت، ارايه الگوي اوقات فراغت سالم و سازنده، احيا و ترويج الگوي پوشش اسلامي، احيا و ترويج نظام سلامت تن و روان، ارايه الگوي كار و تلاش، ارايه الگوي پرهيزگاري، ترويج نظم فردي و انضباط اجتماعي، دانايي و مدرسه محوري، مسجدمحوري و امر به معروف و نهي از منكر و شهروند اخلاق و قانون محور و مانند آن به نمايش گذارند. چنين رويكرد برنامه اي مي تواند سبك زندگي اسلامي را از نظريه به واقعيت و از آرمان به حقيقت واقعي خارجي تبديل كند و در مقابل سبك زندگي غيراسلامي بيايستد و برنامه ريزي دشمن براي تهاجم و استحاله فرهنگي و تسخير ذهن و قلب انسان را با شكست مواجه سازد. 
با تبيين و ارائه سبك زندگي اسلامي برپايه آموزه هاي وحياني قرآن كريم و تحقق و معرفي جامعه نمونه اسلامي اميد است كه دشمن را مرعوب خود ساخته و اجازه تهاجم به وي ندهيم. در اين جهاد فراگير مي بايست بخش جهاد اقتصادي با محوريت ارايه عدالت قسطي (مشهود) و بهره مندي توده هاي مردم از عدالت اسلامي، زمينه تهاجم به جاي دفاع فراهم آيد و سبك زندگي اسلامي، از مقام نظريه به حقيقت و واقعيت برسد و قلبها و ذهنهاي آدميان و جهانيان را تسخير خود سازد. 

 

 

 



ادامه مطلب ...


اعتدال، راهي براي اصلاح اقتصادي

يكي از دغدغه هاي مسئولان و انديشمندان هر نظام و جامعه اي، دربخش اصلاح الگوي مصرف اين است كه چگونه مي توان رفتارهاي دولت را درعرصه امور اقتصادي نظارت و مديريت كرد و ميان درآمد و هزينه ها تناسب و سازگاري برقرار نمود، به گونه اي كه كشور به سوي شكوفايي اقتصادي و تمدني حركت نمايد و از هرگونه ركود، و يا تورم و يا كاهش بودجه و اعتبار رنج نبرد؟
به نظر مي رسد كه دست يابي به اين مهم، بسي دشوار باشد؛ زيرا هرچند كه دولت به عنوان نهاد اجرايي موظف است تا بودجه و اعتبار تعيين شده را در رديف هاي مشخص برنامه اي هزينه كند كه از سوي ديگر نهادها از جمله قوه قانونگذاري تعيين مي شود؛ ولي از آن جايي كه دولت به عنوان حاكميت، بخش عمده اي از سرمايه هاي ملي را دراختيار دارد، نمي توان تاثير مطلوب و نامطلوب رفتارهاي اقتصادي آن را دركل جامعه ناديده گرفت؛ زيرا دولت درمقام حاكميت و اقتدار مطلق درجايگاهي قرار دارد كه هر حركت اصلاحي و يا تخريبي آن مي تواند آثار كوتاه و بلند مدت شديدي درجامعه و آينده كشور به جا گذارد. از اين رو، لازم است تا در اين باره به دقت انديشيده شده و راهكاري براي مديريت و نظارت بر عملكرد اقتصادي دولت ارائه شود.
نويسنده در مطلب حاضر با استفاده از آموزه هاي قرآني برآن است كه تا راهي براي مديريت مصرف بودجه و اعتبارات ملي به دست دهد تا براساس آن، اصلاحاتي درحوزه چگونگي مصارف بخش دولتي انجام پذيرد.

نقش تقدير در دستگاه و نظام الهي

 

 

يكي از اصطلاحات قرآني، قدر و تقديراست. اين واژه به معناي اندازه، وزن، ارزش و بها، عدم مسامحه، سختگيري، تنگ گرفتن، اعتدال و ميانه روي، سرنوشت و معاني ديگر به كار رفته است.
درهمه اين كاربردها، به شكلي، اندازه به عنوان مولفه و عنصر اصلي مطرح است.
نگاه قرآني اين معنا را به انسان گوشزد مي كند كه نظام احسن بر پايه اندازه و تقدير و حساب و كتاب است و هيچ چيز درجهان بيرون از اين دايره نيست. از اين رو مي توان گفت كه نظام احسن جهان بر عنصري قراردارد كه آن را از هر جهتي محدود مي سازد؛ زيرا لازمه تقدير، محدوديت سازي است. بر اين اساس چيزي در دنيا يافت نمي شود كه محدود به حدود الهي نباشد. هرچيزي در نهايت به حدي محدود مي شود و نمي تواند از آن حدود و مرزها تجاوز كند. از اين رو، مي توان گفت كه هرچيزي داراي مقام معلوم است كه محدوده وي را تشكيل مي دهد. حتي انسان كه برپايه اصطلاحات عرفاني موجودي است كه حد يقف ندارد و به نظر مي رسد كه جايي او را محدود نمي سازد، داراي يك ظرفيتي است كه نمي تواند از آن تجاوز كند. انسان كامل مطلقي چون پيامبر (ص) و معصومان وابسته به نور واحد او نيز اين گونه هستند وبا آن حد يقفي ندارند ولي در نهايت در مقام «قاب قوسين او ادني» (نجم آيه 9) باقي مي مانند و از آن حد و مرز نمي تواند تجاوز كنند.
آيات قرآني درحوزه مسائل مادي و اقتصادي به تقدير به عنوان، عنصر و مولفه اصلي نظام احسن توجه مي دهد و مي كوشد تا به انسان تفهيم كند كه اين نظام احسن مقتضي آن است كه هرچيزي به اندازه اي تقدير و اندازه گيري و محاسبه شود. به اين معنا كه نظام احسن همان گونه كه در تنظيم گردش ستارگان و سيارات بر نظام تقدير مي باشد، همچنين حوزه هاي ديگري چون حوزه عطاي نعمت و بخشش هاي الهي نيز بر اين نظام تقدير شكل گرفته است.
لذا درباره نظام سيارات و ستارگان مي فرمايد: هو الذي جعل الشمس ضياء و القمر نورا و قدره منازل؛ اوست كسي كه خورشيد را روشنايي بخشيد و ماه را تابان كرد، و براي آن منزل هايي، معين و مقدر كرد. (يونس آيه 5).
و نيز درباره نظام رزق و روزي مي فرمايد: و ان من شيء الا عندنا خزائنه و ما تنزله الا بقدر معلوم؛ و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه هاي آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازه اي معين و مشخص فرو نمي فرستيم. (حجر آيه21)
در اين آيه بيان شده كه هر چند خزائن بي نهايت رزق و روزي در اختيار خداوند است ولي اين گونه نيست كه درهاي اين خزائن باز باشد و بي حساب و كتاب و اندازه نازل شود؛ بلكه نظام احسن اقتضاي آن را دارد كه هر چيزي به اندازه معين فرو فرستاده شود.
به عنوان نمونه يكي از نعمت هاي الهي، باران و آب است. اين نعمت هنگامي كه از سوي خداوند از آسمان فروفرستاده مي شود به اندازه معين و مشخصي فروفرستاده مي شود: و انزلنا من السماء ماء بقدر فاسكناه في الارض و انا علي ذهاب به لقادرون؛ و از آسمان به اندازه معين و مورد نياز آب فرستاديم و آن را در زمين جاي داديم و ما بر نابود كردنش توانا هستيم. (مؤمنون آيه18) پس علت اينكه آب را به اندازه مي فرستد آن است كه بخشي از آن در زمين حفظ شود و برخي ديگر مصرف شود. اين گونه نيست كه بي حساب و كتاب و اندازه آب فرو فرستاده شود؛ بويژه آن كه مي بايست به ظرفيت زمين نيز توجه شود و به گونه اي آب فرستاده نشود كه نظام طبيعت را از ميان برده و يا اختلالي در نظام احسن پديد آورد.
خداوند در آيات بسياري بيان مي كند كه مشيت الهي و سنت خداوندي اقتضاي آن را دارد تا در نظام احسن، هر چيزي به اندازه معين اعطا شود تا اختلالي در نظام احسن پديد نيايد. اين مسئله به ويژه در مسائل اقتصادي و رزق و روزي به شكل بارز و روشني تبيين شده است و از جمله مي توان به آياتي چون 62 سوره عنكبوت، 37 سوره روم، 36 و 39 سوره سبا و 52 سوره زمر اشاره كرد.
خداوند در آيه12 سوره شورا بيان مي كند كه كليدهاي خزائن الهي در دست اوست و او به مقدار نياز از آنها به خلق و آفريده هايش مي دهد؛ زيرا هيچ كار خداوند بيرون از دايره حساب و كتاب و نظام احسن نيست حتي اگر حكمي نسبت به پيامبر(ص) باشد حكمي مقدر و معين است. (احزاب آيه38)
به سخن ديگر نظام احسن براساس نظام تقدير و تعيين به مقدار اندازه مشخص است، چنان كه آيه49 سوره قمر به صراحت بر اين معنا دلالت دارد: انا كل شيء خلقناه بقدر؛ ما هر چيزي را به مقدار معين و به اندازه آفريديم.
در نظام احسني كه پايه و بنياد آن بر اندازه و تقدير است، هرگونه افزايش و كاهش نعمت به معناي تكريم و توهين نيست (فجر آيات15 و 16)؛ زيرا افزايش و كاهش به اسباب و عوامل ديگر و به جهت مقاصد مختلفي انجام مي گيرد. بنابراين اگر كسي از روزي زياد برخوردار شد به سبب تكريم وي نيست چنان كه هر گونه سخت گيري و كاهشي به معناي اهانت و توهين نسبت به شخص از سوي خداوند قلمداد نمي شود.
خداوند در آيه7 سوره علق در تعليل علت طغيان و سركشي بشر به نكته اي اشاره مي كند كه مي تواند، تبيين كننده اين معنا باشد كه چرا خداوند برپايه تقدير، نظام روزي را تنظيم كرده است. در اين آيه گوشزد مي شود كه علت طغيان بشر و سركشي وي نسبت به خداوند، احساس بي نيازي و استغناست: ان الانسان ليطغي ان رآه استغني؛ به درستي كه انسان هرگاه ببيند كه بي نياز است طغيان و سركشي مي ورزد.
رفتارهاي اترافي و اسرافي و تبذيري بشر در كنار استكبار و تكبر و تفاخر و طغيان و فساد ريشه در بينش و نگرشي دارد كه شخص در آن حالت خود را غني و بي نياز مي يابد و يا آن كه احساس بي نيازي و استغنا مي كند. از اين رو خداوند همواره فقر ذاتي بشر را گوشزد مي كند و رزق و روزي او را به اندازه مي فرستد تا بر فقر و نداري خود توجه داشته باشد و نسبت به آن غفلت پيدا نكند.

 

 

 



ادامه مطلب ...
جمعه 11 فروردين 1391برچسب:رشوه,جهاد اقتصادی, :: 17:28 :: نويسنده : محمد ترکاشوند

رشوه آفت اخلاق و اقتصاد

 

در مقاله حاضر، نويسنده كوشيده است با توجه به آيات متعدد خطر ارتشاء در نظام اقتصادي فردي و اجتماعي مسلمانان را به صورت اجمالي مورد بررسي قرار دهد.     

 ¤¤¤

 در ميان نظامات متعدد اقتصادي، كه در عصر حاضر و قرون گذشته بر جوامع بشري حاكم بوده و هستند، نظام اقتصادي ارائه شده از سوي مكتب آسماني اسلام، به واسطه وارد كردن «عنصر اخلاق» در امر اقتصاد و فعاليت هاي اقتصادي، والاترين مقام و مرتبت را به خود اختصاص داده و از برجستگي خاصي برخوردار است و اگر بگوييم كه به واسطه همين امر يعني عجين نمودن اخلاق و اقتصاد، يگانه مكتبي است كه مي تواند اوضاع نابسامان و ظالمانه حاكم بر اقتصاد جهاني را سامان داده و مشكلات اقتصادي ملتها را برطرف نمايد، سخني به گزاف نگفته ايم و بايد دانست كه مرز بين اقتصاد اسلامي و اقتصاد غير اسلامي را همين التزام به قيود اخلاقي در مبادلات، معادلات و معاملات اقتصادي تشكيل مي دهد.

و اما از آنجا كه يكي از مباحث عمده و اساسي در اخلاق اسلامي «محافظت از كرامت نفس انسان» به عنوان خليفه و جانشين خداوند در روي زمين است، و هر امري كه به نحوي از انحاء به اين موضوع يعني حرمت و كرامت نفس انسان، آسيب رساند از نظر اسلام و نظام اخلاقي آن مطرود و منفور ميباشد و اساسي ترين علت در حرمت بسيار و به تعبير صحيح تر همه محرمات الهي را بايد در اين امر جست وجو كرد و چون گفتيم كه اصل اخلاق اسلامي در اقتصاد اسلامي نمود و عينيتي حقيقي و انكارناپذير دارد، نتيجه آن مي شود كه در امر اقتصاد و وضع و اجراء قوانين اقتصادي نيز مهم ترين نكته اي كه مورد توجه شارع مقدس اسلام ميباشد همانا «رعايت حرمت و كرامت نفساني انسان» ميباشد. و اگر در اين آئين آسماني اعمالي نظير ربا، رشوه، احتكار، گرانفروشي، كم فروشي و... مورد تحريم واقع گرديده اند، درست به خاطر عنايت به همين اصل زيربنايي اخلاق اسلامي است و در ميان تمامي محرمات اقتصاد اسلامي، امر «ارتشاء» و به تعبير ساده تر «رشوه گرفتن و رشوه دادن» جايگاه ويژه اي دارد و به علت آثار بسيار مخربي كه در اخلاق فردي و اجتماعي انسانها باقي مي گذارد به شدت مورد طرد واقع گرديده است چرا كه اگر «... در هر اجتماعي رشوه نفوذ كند، شيرازه زندگي آنها از هم مي پاشد و ظلم و فساد و بي عدالتي و تبعيض در همه سازمانهاي آنها نفوذ مي كند و از قانون عدالت جز نامي باقي نخواهد ماند.»1
و از همين روست كه خداوند عزيز در آيه 188 سوره مباركه بقره مسلمانان را به پرهيز از اين گناه عظيم فرا خوانده و مي فرمايد:
«و اموال يكديگر را به باطل (و ناحق) در ميان خود نخوريد! و براي خوردن بخشي از اموال مردم به گناه، (قسمتي از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهيد، در حالي كه مي دانيد (اين كار گناه است)!»
و علاوه بر قرآن كريم، روايات و احاديث منقول از جانب معصومين عليهم السلام نيز در خصوص تحريم «ارتشاء» كم نيستند. به عنوان نمونه از رسول گرامي اسلام(ص) نقل است كه فرمودند:

 

 

«لعن الله الراشي و المرتشي و الماشي بينهما:

 

 خداوند گيرنده و دهنده رشوه و آن كس را كه واسطه ميان آن دو است از رحمت خود دور گرداند.»2

همان گونه كه ملاحظه مي شود پيامبر اكرم(ص) در اين كلام نوراني خويش، عاملين ارتشاء را با شديدترين كلمات و عبارات مورد حمله قرار داده و از خداوند براي آنان تقاضاي «لعنت» و دور كردنشان از رحمت واسعه اش را مي نمايد و جالب اينجاست كه آن حضرت(ص) در امر ارتشاء از دلالان اين گناه كبيره و آنان كه به عنوان حلقه اتصال دو طرف گيرنده و دهنده رشوه عمل مي كنند نيز نامبرده، چرا كه گاه اتفاق مي افتد كه براي پرداخت و دريافت رشوه، واسطه اي مي تراشند تا به هدف خود برسند و آن حضرت(ص) براي هشدار به مسلمانان و تاكيد در زشتي اين عمل و پرهيز از واسطه گري در آن، از واسطه ها نيز نامبرده و آنان را هم در لعنت و دوري از رحمت خدا شريك گردانيده اند.
از آنچه تاكنون گفتيم و با توجه به آيه مورد اشاره از سوره مباركه بقره و نيز كلام گرانسنگ نبي مكرم اسلام(ص)، به خوبي اين نتيجه حاصل مي گردد كه «ارتشاء» در آئين مقدس و آسماني اسلام گناهي بس عظيم است و درآمدهاي حاصله از اين امر از مصاديق بارز «حرامخواري» محسوب مي شود، كه آثار تخريبي بي شماري در اخلاق فردي و اجتماعي انسان هاباقي مي گذارد.

 

 

«رشوه» در حكم و قضاوت

 

 

بايد دانست كه امر «ارتشاء» تنها در حوزه «اقتصاد» و «فعاليت هاي اقتصادي» قابل طرح و پيگيري نمي باشد، بلكه ردپاي اين عمل ضد اخلاقي را در حوزه «قضاوت و داوري» نيز مي توان جست وجو كرد و مشاهده نمود. و از آنجا كه اين عمل در اين حوزه موجب تضييع حق ضعفاء شده و اقويا و سرمايه داران را در تصرف ظالمانه در اموال عمومي گستاخ تر مي نمايد و در يك كلام موجبات ترويج گناه را در سطح جامعه انساني فراهم مي آورد، در زبان پيشوايان آئين مقدس اسلام، از آن تعبير به «كفر» گرديده و رشوه در امر قضاوت را كفر به خداوند بزرگ دانسته اند، همچنانكه امام صادق(ع) مي فرمايد:
«و اما الرّشا في الحكم فهو الكفر بالله العظيم: اما رشوه در قضاوت، كفر به خداوند بزرگ است.»3
و درست به همين خاطر و به منظور مصون ماندن حوزه قضاوت اسلامي از چنين آفت خطرناكي است كه «اسلام براي اينكه قاضي گرفتار رشوه هاي مخفي و ناپيدا نشود دستور مي دهد قاضي نبايد شخصاً به بازار برود مبادا تخفيف قيمت ها به طور ناخودآگاه روي قاضي اثر بگذارد و در قضاوت، جانبداري تخفيف دهنده را بنمايد.»4
حال كه با اهميت پرهيز از ارتشاء در حوزه قضاوت آشنا شديم بجاست كه به نحوه ورودو انجام اين امر در اين حوزه نيز مختصر اشاره اي بنماييم. در صفحه 347 از جلد اول كتاب ارزشمند گناهان كبيره، اثر گرانسنگ شهيد محراب آيت الله دستغيب در اين خصوص آمده است:
«رشوه در حكم آن است كه به قاضي مي دهند تا به نفع دهنده حكم كند يا راه پيروزي برطرف را يادش دهد هرچند حق با رشوه دهنده باشد و قاضي هم به حق حكم كند و چنانچه رشوه گرفتن و تصرف كردن در آن حرام و از گناهان كبيره است و همچنين رشوه دادن هم حرام است و دهنده و گيرنده لعنت شده اند.»
هم انطور كه ملاحظه مي شود شهيد دستغيب پرداخت رشوه در مواردي كه حتي رشوه دهنده ذي حق مي باشد و قاضي هم به حق حكم مي كند را حرام دانسته و از گناهان كبيره برشمرده اند، و با اين حال تكليف موارد ديگر نظير پرداخت رشوه به منظور وارونه كردن حق و به سود دهنده حكم كردن، ناگفته روشن است.

 

 

ترفند تغيير نام در امر ارتشاء

 

 

 

از آنجا كه امر «ارتشاء» در دين مقدس اسلام به شدت مطرود است و اصولاً فطرت سليم و وجدان بيدار بشر قبح آن را به خوبي درك نموده و به سهولت به انجام آن رضايت نمي دهد، آنان كه براي وصول هرچه سريعتر به منافع خويش، خويشتنداري و حوصله به خرج نمي دهند و از طرفي نمي خواهند آلوده به گناه رشوه دادن شوند و به دنبال راه گريزي براي سرپوش گذاردن بر عمل زشت خود مي گردند، اين عمل ناپسند را در قالب اسامي فريبنده نظير «هديه»، تعارف، حق الزحمه و انعام، به انجام مي رسانند به خيال اينكه با تغيير نام يك عمل مي توان حرمت آن را از بين برد و از دست مجازات و انتقام الهي گريخت. غافل از اينكه اين تغيير نام ها به هيچ وجه تغيير در ماهيت آن نمي دهد و در هر صورت پولي كه از اين طريق گرفته مي شود حرام و نامشروع است... و اسلام رشوه را در هر شكل و قيافه اي محكوم كرده است.»5 و اين تغيير نام، در واقع چيزي جز خدعه به كار بردن در احكام الهي نمي باشد كه عاقبتي جز سياه بختي در دنيا و آخرت به دنبال ندارد و لذا آنان كه بهره اي از ايمان دارند هرگز دست به اين گناه عظيم يعني «ارتشاء» نمي زنند هرچند در پوششي از اسامي و نام هاي پرزرق و برق و فريبنده صورت گيرد.

 

 پی نوشتها:

 

 1- تفسير نمونه جلد2 صفحه6

2- همان، صفحه8
3- همان.
4- همان.
5- همان صفحه7

 

 محتشم مومني

منبع: کیهان

 

 

چهار شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, :: 18:48 :: نويسنده : محمد ترکاشوند

 

        عید نوروز  از دیدگاه آیات وروایات                                             

                                       

                                     

چکیده

وقتی که نام بهار به گوش کسی می‌رسد سریع ذهن او متوجه کلمه عید و نوروز می‌شود. در پایان هر سال و قبل از شروع سال جدید و آغاز بهار، مردم خود را آماده می‌کنند و به نظافت منزل و محل کار خود می‌پردازند، به دنبال خرید آجیل، شیرینی، لباس و پوشاک برای خود و خانواده خود هستند و سنت زیبایی را برقرار می‌کنند و صله رحم انجام می‌دهند و...

اما غافل از این هستند که یک سال از عمر آن‌ها کم شده و نمی‌داند امسال چقدر توشه برای آخرت خود فراهم کرده‌اند، ما در این تحقیق به این مسائل پرداخته‌ایم و توصیفی داده‌ایم.

کلید واژه

عید، نوروز، پوشاک (لباس)، صله‌ی رحم، خوردن (اکل)، بیماری، عمر.

مقدمه

عید در لغت از ماده‌ی عود به معنی بازگشت است، و لذا به روزهایی که مشکلات از قوم و جمعیتی بر طرف می‌شود و بازگشت به پیروزی‌ها و راحتی‌های نخستین می‌کند عید گفته می‌شود.

آقا امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج البلاغه کلمات قصار 428 می‌فرمایند: روزی که در آن گناه نشود روز پیروزی و پاکی و بازگشت به فطرت نخستین است که به همین خاطر در روایت به چنین روزی عید اطلاق می‌شود.

ما در این مقاله به نکته‌های ظریف و جالب در مورد عید نوروز و هچنین اعمال و رفتاری که در هر عیدی باید بدان عمل کنیم می‌پردازیم تا انشاءالله خواننده‌ی گرامی با خواندن آن یک تحول عظیم (تحول حال به احسن حال) برایش ظاهر و آشکار گردد. نکته‌هایی همانند صله‌ی رحم در عید نوروز، خید پوشاک و لباس در عید نوروز، خوردن شیرینی و آجیل در این ایام، چه کنیم در این ایام بیمار نشویم و چگونه از عمرمان بهترین استفاده را ببریم.

خداوند بلند مرتبه در کتاب خود و معجزه‌ی جاودان پیامبرش چنین بیان می‌فرماید:

«قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیَةً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقینَ» (1)

«عیسی بن مریم گفت: بار خدایا!‌ای پروردگار ما! برای ما مائده‌ای از آسمان بفرست، تا برای ما و آنان که بعد از ما می‌آیند عیدی و نشانی از تو باشد و ما را روزی ده که تو بهترین رزی دهندگانی».

پس از بیان آیه‌ای از قرآن کریم، سخن بهترین افراد ان است یعنی ائمه معصومین علیهم السلام را بیان می‌کنیم:

«امام علی (ع) -در یکی از عیدها- همانا این عید برای کسی عید است که خداوند روزه و نمازش را پذیرفته باشد و در هر روزی که در آن نافرمانی خداوند نشود، آن روز عید است.» (2)

 

سنت ایرانیان

 

 

 

 
 

امام صادق (ع) به معلی بن خنیس که در روز نوروز خدمت ایشان رسید- آیا می‌دانی امروز چه روزی است؟

 

 

معلی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، این نوروزی است که ایرانیان آن را گرامی می‌دارند و در آن به یکدیگر هدیه می‌دهند.

امام صادق (ع) فرمود: سوگند به آن خانه‌ی کهن که در مکه است، این روز یک ریشه‌ی کهن دارد که من برایت توضیح می‌دهم تا آن را بدانی...

ای معلّی! روز نوروز، همان روزی است که خداوند در آن از بندگان پیمان گرفت تا او را بپرستند و چیزی را شریک او قرار ندهند و به فرستادگان و حجت‌های او و به امامان علیهم السلام ایمان بیاورند. نوروز نخستین روزی است که خورشید در آن طلوع کرد... هیچ نوروزی نیست مگر این که ما در آن روز منتظر فرج هستیم؛ زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست. ایرانیان آن را حفظ کردند و شما آن را از دست نهادید... نوروز نخستین روز از سال ایرانیان است. آنان در حالی که تعداشان سی هزار نفر بود زنده ماندند و زندگی کردند و ریختن آب در نوروز سنت شد... (3)

در عید نوروز هدیه‌ای خدمت امیرالمؤمنین (ع) آوردند. حضرت پرسید: این چیست؟

عرض کردند:‌ای امیرالمؤمنین! امروز نوروز است.

امام (ع) فرمود: هر روزمان را نوروز کنید. (4)

امام علی (ع) فرمودند: نوروز ما، هر روز است. (5)

 

نسخ نوروز در اسلام

 

 

 

 

نقل شده که منصور از موسی بن جعفر (ع) تقاضا کرد که در روز نوروز در خانه بنشیند، تا مردم برای تبریک گویی پیش ایشان روند و هدایایی که برایش می‌برند نیز بپذیرد.

 

 

امام (ع) فرمود: من در اخبار جدم پیامبر (ص) جستجو کردم، اما برای این روز خبری پیدا نکردم. نوروز سنّت ایرانیان است و اسلام آن را منسوخ کرده است، پناه به خدا از این که چیزی را زنده کنیم که اسلام از بین برده است.

منصور گفت: ما این کار را فقط برای خار نظامیان می‌کنیم. (6) (یک سیاست لشکری است) بنابراین، تو را به خدای بزرگ سوگند که جلوس کنی و حضرت پذیرفت و جلو کرد... (7)

 

اعمال نوروز

 

 

 

 

امام صادق (ع) فرمود: چون عید نوروز فرا رسد، بدن خود را بشوی و پاکیزه‌ترین جامه‌هایت را بپوش و با خوشبوترین عطرها خودت را معطّر کن و در آن روز روزه باش. (8)

 

 

در کتاب مفاتیح الجنان در اعمال عید نوروز چنین آمده است:

چون نوروز شود غسل کن و پاکیزه‌ترین جامه‌های خود را بپوش و به بهترین بوهای خوش خود را خوشبو گردان و در آن روز روزه بدار و چهار رکعت نماز بخوان (هر دو رکعت به یک سلام). بدین گونه: در رکعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره «انا انزلناه» را بخوان.

در رکعت دوم بعد از حمد دو مرتبه سوره «قل یا ایها الکافرون» بخوان.

در رکعت سوم بعد از حمد ده مرتبه سوره «قل هو الله احد» را بخوان.

در رکعت چهارم بعد از حمد ده مرتبه سوره «قل اعوذ به رب الفلق» را بخوان.

بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ صَلِّ عَلَی جَمِیعِ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ بَارِکْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکَاتِکَ وَ صَلِّ عَلَی أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ اللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا الَّذِی فَضَّلْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ عَظَّمْتَ خَطَرَهُ اللَّهُمَّ بَارِکْ لِی فِیمَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ حَتَّی لَا أَشْکُرَ أَحَداً غَیْرَکَ وَ وَسِّعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ اللَّهُمَّ مَا غَابَ عَنِّی فَلَا یَغِیبَنَّ عَنِّی عَوْنُکَ وَ حِفْظُکَ وَ مَا فَقَدْتُ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَلَا تُفْقِدْنِی عَوْنَکَ عَلَیْهِ حَتَّی لَا أَتَکَلَّفَ مَا لَا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ.»


 



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, :: 12:56 :: نويسنده : محمد ترکاشوند

روایات و احادیث اقتصادی

عدالت اقتصادی و جهاد اقتصادی
مراعات حقوق از نشانه های استقرار عدالت محسوب می گردد. بین «مراعات حقوق» و «عدالت»، پیوند ارتباط وجود دارد. این موضوع می تواند قرینه ای باشد بر اینکه ادای حق و رعایت آن مصداقی از عدالت است. و رعایت عدالت خود مصداقی از جهاد اقتصادی است. حضرت علی علیه السلام می فرماید:
اَلذَّلِیلُ عِنْدِی عَزِیزٌ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَ الْقَوِیُّ عِنْدِیْ ضَعِیفٌ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ.[1] خوار نزد من گران مقدار است تا هنگامی که حق او را بدو برگردانم و نیرومند خوار است تا آنگاه که حق را از او بازستانم.
بر اساس پیوند بین «مراعات حقوق» و «عدالت»، سیره عملی حضرت مصداقی از عدالت خواهد بود. حضرت در جای دیگر می فرمایند:
وَایْمَ اللّهِ لاَءُ نْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظَالِمِهِ وَ لاَءَقُودَنَّ الظَّالِمَ بِخَرَامَتِهِ حَتَّی أورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ اِنْ کَانَ کَارِها.[2] به خدا سوگند که داد ستمدیده را از آن که بر او ستم کرده بستانم و مهار ستمکار را بگیرم و به ناخواه او را تا به آبشخور حق کشانم.

و نیز می فرمایند:

وَاللَّهِ لَوْ اُعْطِیتُ الاَقالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ اَفْلاَکِهَا عَلَی اَنْ اَعْصِیَ اللّهَ فِی نَمْلَةٍ اَسْلُبَهَا جُلْبَ شَعِیَرةٍ مَا فَعَلْتُ.[3] به خدا اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانی نمایم و پوست جویی را از مورچه ای به ناروا بربایم چنین نخواهم کرد.

حضرت درباره آنچه عثمان، تیول بعضی کرده بود، می فرمایند:

وَاللّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الإمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةٌ وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجوْرُ عَلَیْهِ أضْیَقُ.[4] به خدا اگر ببینم که به مهر زنان یا بهای کنیزکان رفته است، آن را باز می گردانم که در عدالت گشایش است و آنکه عدالت را بر نتابد، ستم را سخت تر یابد.

حق اقتصادی فقیران و ضعیفان جامعه

هر انسانی در جامعه اسلامی دارای حقوقی است و فقرا و مستنمندان از این قاعده مستثنا نبوده و دارای حقوق تعریف شده ای هستند. حضرت می فرماید: وَ اخْتَطَفْتَ مَا قَدَرْتَ عَلَیْهِ مِنْ أَمْوَالِهِمُ المَصُونَةِ لأرَامِلِهِمْ وَ اَیْتَامِهِمُ اخْتَطَافَ الذِّئْبُ الاَزَلِّ دَامِیَةَ الْمِعْزَی الْکَسِیرَة.[5] و آنچه توانستی از مالی که برای بیوه زنان و یتیمان نهاده بودند بربودی، چنانکه گرگ تیز تک برآید و بُز زخم خورده و از کار افتاده را برباید.
امام(ع) در سخن خود به این امر که اموال عمومی به بیوه زنان و یتیمان اختصاص دارد، اشاره می کنند. گر چه ممکن است لام در تعبیر «لاِرامِلِهِم» به معنی ملکیت برای عنوان هم باشد ولی دست کم، حق اختصاصی ایشان را در اموال عمومی مدنظر دارد. حضرت در سخنی دیگر می فرماید:
سپس خدا را خدا را! در طبقه فرودین از مردم، آنان که راه چاره ندانند و از درویشان و نیازمندان و بینوایان و از بیماری بر جای ماندگانند، که در این طبقه مستمندی است خواهنده و مستحق عطایی است به روی نیاورنده؛ به خاطر خدا، حقی را که خداوند به آنان اختصاص داده و نگهبانی آن را بر عهده ات نهاده است، پاس دار! و بخشی از بیت المالت و بخشی از غلات زمینهای خالصه را در هر شهر به آنان واگذار، که دوردست ترین آنان را همان باید که برای نزدیکان است و آنچه بر عهده تو نهاده اند رعایت حق ایشان است... یتیمان را عهده دار باش و کهنسالانی را که چاره ای ندارند و دست سؤال پیش نمی آرند؛ و این کار بر والیان گرانبار است و گزاردن حق، همه جا دشوار.[6]
اَمَا وَالَّذِی فَلَقَ الحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَسَمَةَ، لَوْ لا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا اَخَذَ اللّهُ عَلَی العُلَمَاءِ اَنْ لا یُقَارُّوا عَلَی کَظّةِ ظَالِمٍ وَ لاَسَغَبِ مَظْلُومٍ لأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ اَوَّلِهَا.[7]
حضرت در جمله «و لاسغب مظلوم» اشاره می کنند که اگر مظلومی گرسنه باشد دانایان نباید آرام بگیرند. ترکیب گرسنه بودن و مظلوم واقع شدن شاید دلالت کند که شخص مظلوم، ظلم را با یاری و سکوت خود نپذیرفته است و در عین حال که مظلوم است گرسنه نیز می باشد. از این جمله استفاده می شود که گرسنگانِ مظلوم حقی دارند که باید دولت اسلامی، آن را از ظالمان بازپس گیرد. حضرت یکی از انگیزه های ظاهری پذیرش حکومت را این مسئله معرفی نموده اند. همانطور که گذشت در جای دیگر، نسبت به محرومان و ضعفا فرموده اند:
وَاحْفَظْ لِلّهِ مَا اسْتَحْفَظْکَ مِنْ حَقَهِ فِیهِمْ وَاجْعَلْ لَهُمْ قِسْما مِنْ بَیْتِ مَالِکَ وَ قِسْما مِنْ غَلاّتِ صَوافِی الاِسْلامِ فِی کُلَّ بَلَدٍ فَإنَّ لَلاَقْصَی مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِی لِلاَدْنَی وَ کُلٌّ قَدْ اسْتَرَعْیتَ حَقَّهُ.[8]
مراعات حقوق محرومان در هر کجای جامعه اسلامی لازم است و همچنین فرموده اند: وَانْظُرْ اِلَی مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ مِنْ مَالِ اللّهِ فَاصْرِفْهُ اِلَی مَنْ قِبَلَکَ مِنْ ذَوِی الْعِیَالِ وَالْمَجَاعَةِ مُصِیبا بِهِ مَوَاضِعَ الْفَاقَةِ وَالخَلاّتِ.[9] و در مال خدا که نزد تو فراهم شده بنگر و آن را به عیالمندان و گرسنگانی که نزدیکت هستند بده، و آنان که مستمندند و سخت نیازمند.

سازگاری عدالت با کارآیی و رفاه

سازگاری عدالت با رفاه و آسایش نیز در کلمات حضرت علی علیه السلام یافت می شود. اینک برخی از کلمات امیرالمؤمنین علی علیه السلام را از نظر می گذرانیم:
بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَکَات،[10] با عدل برکات چند برابر می شود.
مَاعُمّرِتِ الْبَلْدان بِمِثْلِ العَدْلِ،[11] هیچ چیزی مانند عدالت باعث آبادانی کشورها نمی شود.
فَاِنَّ فِی الْعَدلِ سَعَةٌ،[12] به درستی که در عدل گشایش است.
نتیجه عدالت راستین به جامعه منهای فقر است، چنانکه امام علی(ع) درباره کوفه می فرماید: مَا أَصْبَحَ بِالْکُوفَةِ أَحَدٌ إِلَّا نَاعِماً إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَةً لَیَأْکُلُ الْبُرَّ وَ یَجْلِسُ فِی الظِّلِّ وَ یَشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَاتِ .[13]
هیچ کس در کوفه نیست که زندگی او سامانی نیافته باشد، پایین ترین افراد نان گندم می خورند، و خانه دارند، و از بهترین آب آشامیدنی استفاده می کنند.

گرانی اجناس و قیمت ها تاثیر منفی در رفتار مردم دارد

امام صادق علیه السلام در روایت شریفی می فرمایند: «غَلَاءُ السِّعْرِ یُسِی ءُ الْخُلُقَ وَ یُذْهِبُ الْأَمَانَةَ وَ یُضْجِرُ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ »[14] به این معنا که «گرانی قیمت ها اخلاق و رفتار مردم را بد می کند. امانت داری را از بین می برد و مردم مسلمان را در فشار و سختی به ستوه می آورد.»

جواز فعالیت های اقتصادی زنان

زنان فراوانی در صدر اسلام در زمان پیامبر گرامی و ائمّه اطهار علیهم السلام به فعالیت های اقتصادی اشتغال داشتند و ائمّه اطهار علیهم السلام نه تنها آنان را از کار و تلاش نهی نمی کردند، بلکه در برخی موارد، لحن سخن یا طرز برخورد پیامبر یا امام با زنان شاغل به گونه ای بود که تشویق به ادامه کار نیز از آن استفاده می شود. این کارها عبارتند از:
الف. حرفه بافندگی: ام حسن نخیعه می گوید: حضرت علی علیه السلام در راه به من برخورد کرد و فرمود: ام حسن، به چه کاری مشغولی؟ گفتم: بافندگی می کنم. امام به من فرمود: بدان که حلال ترین کسب است.[15] بنابراین نقل، امام با دیدن ام حسن در ابتدا، از شغل او سوال کرد که حاکی از مشروعیت اشتغال برای زنان است، و دیگر آنکه وقتی ام حسن در جواب امام عرض کرد: به بافندگی اشتغال دارم و از این راه ارتزاق می کنم، امام نه تنها او را از این حرفه منع نکرد، بلکه با این جمله که «حلال ترین کسب است»، او را بر ادامه اشتغال به این حرفه تشویق کرد. بنابراین، اشتغال زنان به حرفه هایی که از نظر اسلام حلال شمرده شده، مجاز، بلکه مطلوب است.
ب. نوحه خوانی: حنان بن سدیر گوید: در محله ما زنی بود که کنیزی نوحه خوان داشت. این زن از طریق نوحه خوانیِ کنیزش، زندگی خود را اداره می کرد. وی نزد پدرم آمد و گفت: تو می دانی که زندگی من از جانب خدا و به وسیله نوحه خوانی این جاریه تأمین می شود. دوست دارم از امام صادق علیه السلام بپرسی که اگر این کار حلال است، ادامه بدهم، و گر نه کنیز را بفروشم و از بهای آن زندگی کنم تا خدا فرجی برساند. پدرم گفت: پرسش این مسئله از امام برای من سخت است. او اضافه می کند: وقتی خدمت امام رسیدیم، خودم از امام درباره مسئله آن زن پرسش کردم. امام فرمود: آیا برای اجرت شرط می کند یا نه؟ گفتم: به خدا قسم، نمی دانم شرط می کند یا نه. حضرت فرمود: به آن زن بگو: شرط نکن و هر چه دادند قبول کن.[16] در این روایت نیز نوحه خوانی مورد تأیید امام قرار گرفته است. اگر اشتغال زن به نوحه خوانی غیر مجاز بود، آن حضرت وی را از این کار نهی می فرمود. لازم به ذکر است اینکه امام در جواب پرسش کننده گفتند: برای کارش اجرتی تعیین نکند و هر چه دادند قبول کند، دلیل بر حرمت این کار و تحصیل درآمد از این طریق نیست؛ زیرا اگر چنین بود، امام مستقیما او را از ادامه آن کار برحذر می داشت. اگر به صورت استلزام نهی ای از کلمات امام فهمیده شود، مربوط به تعیین اجرت است به اصل عمل. عدم تعیین مزد نیز به احتمال قوی به سبب ویژگی کار است، نه خصوصیت نوحه خوان و جنسیت وی که زن است یا مرد
ج. آرایشگری: ابن ابی عمیر با واسطه، از امام صادق علیه السلام نقل می کند: یکی از زنانی که به آرایشگریی بانوان اشتغال داشت، بر پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وارد شد. پیامبر اکرم به وی فرمود: آیا شغلت را رها کرده ای یا بر آن باقی هستی؟ زن گفت: ای رسول گرامی، بر شغلم باقی هستم و ادامه می دهم، مگر آنکه مرا از آن نهی کنی تا کنار بگذارم. حضرت نه تنها او را از آن کار منع نکرد، بلکه اجازه فرمود به کارش ادامه دهد و او را به برخی از آداب این کار نیز راهنمایی فرمود: فَقَالَ لَهَا افْعَلِی فَإِذَا مَشَطْتِ فَلَا تَجْلِی الْوَجْهَ بِالْخِرَقِ فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ وَ لَا تَصِلِی الشَّعْرَ بِالشَّعْرِ.»[17]
د. عطر فروشی: حسین بن زید هاشمی از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که زنی به نام زینب عطاره نزد زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد. پیامبر وارد خانه شد و او را نزد همسرانش دید. به وی فرمود: منزل ما را خوشبو کردی. زینب عرض کرد: منزل به بوی شما معطّرتر است. پس از این سخنان، پیامبر صلی الله علیه و آله برخی از آداب و احکام خرید و فروش را برای وی بیان فرمودند.[18]
چنان که از این روایت استفاده می شود، نه تنها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با اشتغال زینب به عطر فروشی مخالفتی نکرد، بلکه با حسن رفتار خود با وی و با بیان برخی از آداب معامله، او را نسبت به ادامه آن کار تشویق کرد. فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا بِعْتِ فَأَحْسِنِی وَ لَا تَغُشِّی فَإِنَّهُ أَتْقَی لِلَّهِ وَ أَبْقَی لِلْمَالِ.»[19]

اقتصاد و همکاری در خانه و خانواده

جهاد اقتصادی مصادیق مختلف و متعددی دارد. یک نمونه بارز تلاش اقتصادی و جهاد اقتصادی در سیره بزرگان دین و اهلبیت علیهم السلام از جمله در زندگی سراسر نور دختر پیامبر می باشد.

الف. جهاد اقتصادی و همراهی و همکاری در منزل:

از امام باقر علیه السلام نقل شده است که: «حضرت فاطمه(س) کارهای خانه و آرد کردن گندم و نان پختن و جارو کردن را عهده دار شد و حضرت علی(ع) آنچه به بیرون خانه مربوط بود، مانند جابه جا کردن هیزم و آوردن گندم. روزی به حضرت زهرا(س) گفت: آیا در خانه چیزی [برای خوردن] داریم؟ حضرت فرمود: قسم به خدایی که حق تو را عظیم داشت، سه روز است که چیزی نداریم تا برایت بیاورم. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: پس چرا مرا خبر نکردی؟ فرمود: پیامبر(ص) از این که از تو چیزی بخواهم مرا برحذر داشت و فرمود: از پسرعمویت چیزی نخواه مگر این که خودش برایت بیاورد...»[20]
ب. دارایی و اموال خصوصی در خدمت حکومت دینی:

 

یکی دیگر از مصادیق جهاد اقتصادی در سیره حضرت زهرا(س) پشتوانه قرار دادن دارایی خود برای رفع مشکلات حکومت دینی است. امام باقر(ع)، از قول جابر بن عبدالله انصاری برای فرزند خویش امام صادق(ع) نقل کرده اند که جابر گفت: «روزی نماز عصر را همراه پیامبر خواندیم و هنوز متفرق نشده بودیم که پیرمردی از مهاجران که از شدت پیری و ضعف به زحمت راه می رفت به سمت ما آمد و پیامبر احوالش را جویا شد. او گفت ای پیامبر خدا گرسنه ام سیرم کن، برهنه ام مرا لباسی بپوشان، فقیرم دستم را بگیر. حضرت فرمود من چیزی ندارم که به تو بدهم اما این مقدار هست که بتوانم تو را به کسی که اهل خیر باشد راهنمایی کنم. پس به خانه کسی برو که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. کسی که خدا را بر خویش مقدم می دارد، به خانه فاطمه برو. آن فرد با راهنمایی عمار به خانه حضرت زهرا می رود و عرض حال می کند و حضرت تنها گردنبند خود را که آن هم هدیه دختر عمویش (دختر حضرت حمزه) بوده به او می بخشد و...»[21]

اسراف و تبذیر و مصرف گرایی

حضرت علی علیه السلام می فرماید:«إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ تَبْذِیرٌ وَ إِسْرَافٌ.» [22] جنانچه مالی غیر صحیح و بیش از مصرف و اندازه مصرف گردد، اسراف محسوب می شود.

احتکار و انباشت مال و کالا

در روایات فراوانی از احتکار کالا نهی شده است. پیامبر(ص) فرمود:« الْجَالِبُ مَرْزُوقٌ وَ الْمُحْتَکِرُ مَلْعُون » [23] گیرنده کالا (برای خرید و فروش و تجارت) روزی می خورد و محتکر از رحمت خداوند بدور است.
عن الصادق(ع):«لَا یَحْتَکِرُ الطَّعَامَ إِلَّا خَاطِئٌ.» [24] امام صادق (ع) فرمود: «طعام را احتکار نمی کند، مگر خطا کار».
عن علی(ع):«فَامْنَعْ مِنَ الِاحْتِکَارِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم )مَنَعَ مِنْهُ». [25] از احتکار جلوگیری کن پیامبر(ص) چنین می کرد.
امام صادق(ع) به نقل از پدر بزرگوارشان می فرمایند:
«عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیه (ع) قَالَ رَفَعَ الْحَدِیثَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ مَرَّ بِالْمُحْتَکِرِینَ فَأَمَرَ بِحُکْرَتِهِمْ أَنْ تُخْرَجَ إِلَی بُطُونِ الْأَسْوَاقِ وَ حَیْثُ تَنْظُرُ الْأَبْصَارُ إِلَیْهَا فَقِیلَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص لَوْ قَوَّمْتَ عَلَیْهِمْ فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّی عُرِفَ الْغَضَبُ فِی وَجْهِهِ فَقَالَ أَنَا أُقَوِّمُ عَلَیْهِمْ إِنَّمَا السِّعْرُ إِلَی اللَّهِ یَرْفَعُهُ إِذَا شَاءَ وَ یَخْفِضُهُ إِذَا شَاءَ». [26] روزی پیامبر اکرم(ص) از کنار محتکرین می گذشت؛ به آنان دستور داد تا کالاهای احتکار شده خود را بطوری که در معرض دید همگان باشد، بیرون آورند. به آن حضرت عرض شد: چرا بر آن کالاها قیمت نمی گذارید؟ حضرت خشمگین شدند و فرمودند: آیا من بر آنها قیمت گذارم؟ همانا قیمت دست خداست هرگاه که خواهد بالا برد و هرگاه که خواهد پایین آورد.

پی نوشت ها:

[1]. نهج البلاغه، خطبه 37
[2]. نهج البلاغه، خطبه 136
[3]. نهج البلاغه، خطبه 224
[4]. نهج البلاغه، خطبه 15
[5]. نهج البلاغه، نامه 41
[6] . نهج البلاغه، نامه 53
[7]. نهج البلاغه، خطبه 3
[8]. نهج البلاغه، نامه 53
[9]. نهج البلاغه، نامه 67
[10]. غررالحکم، ص 446
[11]. غررالحکم، ص 340
[12]. نهج البلاغه، خطبه 15
[13]. مجلسی، محمد تقی، بحارالانوار، ج 40، ص 327
[14]. فروع کافی، شیخ کلینی، جلد 5، کتاب المعیشة، باب الاسعار ح 164
[15]. محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 5، ص 151 / ج 5، ص 86
[16]. محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 5، ص 151 / ج 5، ص 86
[17]. محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 5، ص 151 / ج 5، ص 119
[18]. محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 5، ص 151
[19]. همان، ص 151
[20]. محمدتقی، مجلسی، بحار الانوار، ج43، ص31
[21]. مجلسی، محمد تقی، بحار الانوار، ج43، ص56-58
[22]. بحارالانوار، ج 32، ص 48
[23]. شیخ حر العاملی، وسائل الشیعة، ج 17، ص 425
[24]. شیخ حر العاملی، وسائل الشیعة، ج 17، ص 426
[25]. نهج البلاغه، نامه 53
[26]. شیخ حر العاملی، وسائل الشیعة، ج 17، ص 430

منابع مقاله:
پایگاه حوزه، ؛

 

 

 
حضرت زهرا (سلام الله علیها) اسوه جهاد اقتصادي زنان در جامعه اسلامي

درجهاد اقتصادي وظايف كساني كه در متن فعاليت‌هاي اقتصادي هستند، معلوم است اما كساني كه اصلاً ماهيت شغل و برنامه زندگي‌شان، اقتصادي نيست، چه كارهايي مي‌توانند انجام دهند؟ اين‌جاست كه سيره حضرت زهرا (س) كه به لحاظ مشاغل موجود در ادبيات امروزي، او را يك «زن خانه‌دار» بايد به حساب آورد، مي‌تواند راه‌گشاي ما باشد.
وقتي رهبر معظم انقلاب امسال را سال «جهاد اقتصادي» ناميدند، برخي گمان كردند منظور ايشان «شدت بخشيدن به تلاش‌هاي اقتصادي» است. اگرچه افزايش تلاش‌هاي اقتصادي، يكي از اركان جهاد اقتصادي است، اما اين تمام ماجرا نيست. اگر مسئله فقط همين بود، بسياري از اقشار مردم مانند معلمان، دانش‌آموزان، اصحاب قلم، زنان خانه‌دار، پزشكان و پرستاران و ... از دايره خطاب ايشان خارج مي‌شدند. در حالي كه ايشان رهبر كل جامعه هستند و از آن‌جا كه نامگذاري‌هاي ايشان براي جهت‌دهي به سمت و سوي كارهاي عموم جامعه است، طبيعتاً نامي را برنمي‌گزينند كه فقط به گروه خاصي مربوط شود.
برخي نيز تصور كردند كه منظور ايشان در درجه اول، اقشاري مانند كشاورزان و كارگران و صاحبان صنايع است و با توجه به عموميت مخاطبان ايشان، بقيه نيز بايد تا حدي كه مي‌توانند وارد كارهاي اقتصادي شوند. اين نيز تلقي نادرستي است. در يك نظام مطلوب، هر كسي بايد كار خود را انجام دهد و اين‌كه مثلاً معلمان و پزشكان و ... بخواهند وارد كارهاي اقتصادي شوند، توصيه عاقلانه‌اي نيست.

راهي براي ضربه به حكومت ديني

به نظر مي‌رسد ريشه بسياري از اين‌گونه تلقي‌ها اين است كه واژه «جهاد» در اين عبارت، درست مورد توجه قرار نگرفته است. اين كلمه اگرچه در لغت به معناي «تلاش فراوان» است، اما در ادبيات ديني بار معنايي خاصي دارد و با اموري همچون استقامت، ايثارگري، اخلاص و ... گره خورده است. در واقع به نظر مي‌رسد كه مقصود ايشان آن است كه همه اقشار جامعه با «روحيه جهادي» به مسائل اقتصادي مربوط به زندگيشان توجه كنند.
اين‌جاست كه ناصواب بودن اعتراض عده‌اي كه مي‌گويند چرا مهمترين دغدغه رهبر ديني جامعه بايد اين‌گونه مطالب باشد، معلوم مي‌شود: در قرآن كريم، يكي از مهمترين راه‌هايي كه منافقان براي ضربه زدن به حكومت ديني مطرح مي‌كنند، ايجاد بحران‌هاي اقتصادي است. قرآن كريم از قول منافقان نقل مي‌كند كه «آن‌ها مي‌گويند اطرافيان پيامبر(ص) را در تنگناي اقتصادي قرار دهيد تا پراكنده شوند» (سوره منافقون، آيه 7) طبيعتاً يك اقدام مهم مؤمنان براي خنثي كردن اين اقدام منافقان در جامعه ديني آن است كه با روحيه جهادي، عرصه اقتصاد جامعه ديني را حفظ كنند.
مسئله جهاد اقتصادي از زاويه ديگري نيز در ادبيات ديني مطرح شده است. بي‌ترديد يكي از مهمترين واجبات ديني كه پشتوانه به ثمر نشستن ساير واجبات است، «جهاد» است. قرآن كريم، در اكثر مواردي كه سخن از جهاد به ميان آورده، جهاد اقتصادي (جاهدوا باموالهم) را در كنار حضور در جبهه جنگ (جاهدوا بأنفسهم) و بلكه مقدم بر آن ذكر كرده است. (نساء/95؛ انفال/72؛ توبه/20 و 44 و 81 و 88؛ حجرات/15) ضمناً مي‌دانيم كه گرداندن امور جبهه‌هاي جنگ فقط وظيفه و كار افراد نظامي نيست، بلكه در اسلام، جهاد به ويژه اگر شرايط دفاع از نظام و جامعه اسلامي مطرح باشد، بر همگان واجب است؛ چنان‌كه در دوره دفاع مقدس نيز جبهه‌ها را عمدتاً همين بسيجيان (نيروهاي مردمي) پر كرده بودند.

نقش زن خانه‌دار در جهاد اقتصادي

بدين ترتيب، اگر اسلام جهاد اقتصادي را هم‌رتبه با حضور در جبهه‌هاي جنگ معرفي مي‌كند و با توجه به اين‌كه حضور در جبهه‌هاي جنگ براي دفاع از جامعه و نظام اسلامي بر همگان واجب است، بنابراين عرصه جهاد اقتصادي نيز عرصه حضور همگان است. البته بايد توجه داشت كه در جنگ اين‌گونه نبود كه همگي افراد اسلحه بردارند و در متن عمليات شركت كنند، بلكه عده‌اي مشغول برنامه‌ريزي و هدايت بودند، عده‌اي در قسمت تداركات مشغول بودند، عده‌اي به مجروحان رسيدگي مي‌كردند، عده‌اي سنگر يا پل مي‌ساختند و... اما آنچه كه در همه مشترك بود، آن روحيه جهادي و اخلاص و ايثار بود، نه اسلحه به دست گرفتن. در عرصه جهاد اقتصادي نيز نبايد گمان شود تنها كار ممكن، انجام فعاليت‌هاي اقتصادي است.
در اين جهاد وظايف كساني كه در متن فعاليت‌هاي اقتصادي هستند، معلوم است اما كساني كه اصلاً ماهيت شغل و برنامه زندگي‌شان، اقتصادي نيست، چه كارهايي مي‌توانند انجام دهند؟ اين‌جاست كه سيره حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها كه به لحاظ مشاغل موجود در ادبيات امروزي، او را يك «زن خانه‌دار» بايد به حساب آورد، مي‌تواند راه‌گشاي ما باشد. در اين‌جا از باب نمونه با نقل چهار حكايت از زندگي ايشان، به چهار عرصه از مصاديق جهاد اقتصادي ايشان اشاره مي‌شود:
1. در اسلام، نفقه زن (يعني تأمين مسائل اقتصادي زن) برعهده شوهر اوست. بنابراين يكي از محل‌هاي بروز جهاد اقتصادي حضرت، نحوه مطالبه وي از شوهر است كه سعي مي‌كند با سخت گرفتن بر خود كوچك‌ترين فشاري بر همسرش نيايد. از امام باقر عليه‌السلام نقل شده است كه: «حضرت فاطمه(س) كارهاي خانه و آرد كردن گندم و نان پختن و جارو كردن را عهده‌دار شد و حضرت علي(ع) آنچه به بيرون خانه مربوط بود، مانند جابه‌جا كردن هيزم و آوردن گندم. روزي به حضرت زهرا(س) گفت: آيا در خانه چيزي [براي خوردن] داريم؟ حضرت فرمود: قسم به خدايي كه حق تو را عظيم داشت، سه روز است كه چيزي نداريم تا برايت بياورم. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: پس چرا مرا خبر نكردي؟ فرمود: پيامبر(ص) از اين‌كه از تو چيزي بخواهم مرا برحذر داشت و فرمود: از پسرعمويت چيزي نخواه مگر اين‌كه خودش برايت بياورد...» (بحار‌الانوار، ج43، ص31)
2. يكي از مصاديق جهاد اقتصادي كه كاملاً عموميت دارد، برداشتن بار مشكلات اقتصادي از دوش ناتوانان جامعه است. همگان حكايت سه روز، روزه گرفتن حضرت زهرا(س) و بقيه اهل خانه ايشان را خبر دارند كه در همان زمان يتيم و مسكين و اسيري به ايشان مراجعه كردند و هرسه شب، افطار خود را به آن‌ها بخشيدند بدون اين‌كه چشم‌داشت هيچ گونه تشكر و پاداشي از آن‌ها يا از جامعه داشته باشند و آيات سوره انسان در شان آن‌ها نازل گرديد.(سوره انسان، آيات8-9)
3. يكي ديگر از مصاديق جهاد اقتصادي در سيره حضرت زهرا(س) پشتوانه قرار دادن دارايي خود براي رفع مشكلات حكومت ديني است و اين امري است كه قبل از ايشان مادرش خديجه(س) انجام داده بود. حضرت زهرا(س) چنان براي رفع نياز حكومت پيامبر(ص) با تمام وجود آماده بود كه در موارد متعددي كه كسي براي مشكل اقتصادي خود به پيامبر، يعني به حاكم جامعه ديني مراجعه مي‌كرد و پيامبر(ص) خود نمي‌توانست مشكل او را حل كند، او را به حضرت زهرا(س) ارجاع مي‌داد. از باب نمونه، مي‌توان به حكايت مفصلي اشاره كرد كه امام باقر(ع)، از قول جابر بن عبدالله انصاري براي فرزند خويش امام صادق(ع) نقل كرده‌اند كه جابر گفت:
«روزي نماز عصر را همراه پيامبر خوانديم و هنوز متفرق نشده بوديم كه پيرمردي از مهاجران كه از شدت پيري و ضعف به زحمت راه مي‌رفت به سمت ما آمد و پيامبر احوالش را جويا شد. او گفت اي پيامبر خدا گرسنه‌ام سيرم كن، برهنه‌ام مرا لباسي بپوشان، فقيرم دستم را بگير. حضرت فرمود من چيزي ندارم كه به تو بدهم اما اين مقدار هست كه بتوانم تو را به كسي كه اهل خير باشد راهنمايي كنم. پس به خانه كسي برو كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. كسي كه خدا را بر خويش مقدم مي‌دارد، به خانه فاطمه برو. آن فرد با راهنمايي عمار به خانه حضرت زهرا مي‌رود و عرض حال مي‌كند و حضرت تنها گردنبند خود را كه آن هم هديه دختر عمويش (دختر حضرت حمزه) بوده به او مي بخشد و...» (بحار‌الانوار، ج43، ص56-58)
4. مصاديق جهاد اقتصادي حضرت زهرا(س)، تنها در سخت گرفتن بر خود و انفاق اموال خلاصه نمي‌شود، بلكه ايشان از دارايي‌هاي اقتصادي خود در مسير مبارزات سياسي نيز استفاده مي‌كرد. نمونه بارز آن را پس از رحلت پيامبر(ص) در جريان فدك مي‌توان مشاهده كرد. پيامبر اكرم(ص) با توجه به روحيه‌اي كه از حضرت زهرا سراغ داشت، باغات فدك را كه طبق آيه انفال (سوره انفال، آيه1) به حضرت زهرا بخشيده بود و حضرت هم آن را صرفاً در راه رفع نياز مستنمدان جامعه مصرف مي‌كرد. پس از رحلت پيامبر و جرياناتي كه پيش آمد، خليفه اول فدك را به عنوان اموال حكومتي تصاحب كرد. حضرت در دو خطبه مفصل، فدك را بهانه‌اي براي نقد مشروعيت حكومت خليفه اول قرار داد و با اين اقدام خود نشان داد كه چگونه مي‌توان دارايي‌هاي اقتصادي خويش را در مسير اصلاح سياسي جامعه و روشنگري قرار داد.
همه اين‌ها شواهدي است كه جهاد اقتصادي امري نيست كه مخاطب آن صرفاً سرمايه‌داران يا توليدكنندگان و امثال آن‌ها باشند، بلكه هر شخصي، حتي يك زن خانه‌دار هم آن مقدار كه زندگيش با اقتصاد ارتباط برقرار مي‌كند، مي‌تواند در عرصه اين جهاد مشاركت جدي داشته باشد و نقش‌آفرين گردد. اگر به تعبير قرآن كريم، منافقان مي‌پندارند كه با ايجاد مشكلات اقتصادي مي‌توانند نظام ديني را زمين بزنند، ما هم بايد با جهاد اقتصادي خويش، پندار آن‌ها را نقش بر آب كنيم.

نويسنده: حجت‌الاسلام دكتر حسين سوزنچي - محقق و استاد دانشگاه

 

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
موضوعات
پيوندها


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

Flash Required

Flash is required to view this media. Download Here.

وبلاگ نوین گیاهان دارویی

br/>

برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید
اللهم احفظ امام زماننا و سیدنا و مولانا صاحب الامر و الزمان اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای